English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7947 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reserved word U کلمه محفوظ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
safer U محفوظ
safes U محفوظ
guarded U محفوظ
secures U محفوظ
safest U محفوظ
immundity U محفوظ
patented U محفوظ
patenting U محفوظ
patents U محفوظ
safe U محفوظ
favoured U محفوظ
secure U محفوظ
patent U محفوظ
assured U امن محفوظ
secure U محفوظ داشتن
securely U بطور محفوظ
protected field U میدان محفوظ
protected storage U انباره محفوظ
airtight U محفوظ از هوا
lightproof U محفوظ از نور
safe from danger U محفوظ از خطر
foolproof U محفوظ ازخطاوشکست
fireproof U محفوظ از اتش
enclosed fuse U فیوز محفوظ
protected mode U حالت محفوظ
secures U محفوظ داشتن
invulnerable U محفوظ از خطر
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
conserved U از صدمه محفوظ داشتن
pots U در گلدان محفوظ داشتن
potting U در گلدان محفوظ داشتن
pot U در گلدان محفوظ داشتن
conserving U از صدمه محفوظ داشتن
enclosed arc lamp U لامپ قوسی محفوظ
conserve U از صدمه محفوظ داشتن
conserves U از صدمه محفوظ داشتن
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
weather proof U محفوظ از اثرهوا هوا نخور
jus postliminii U حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
unsaved U محفوظ نشده نجات نیافته
encapsulated postscript file U فایل محفوظ پست اسکریپت
to copyright U حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
copyright reserved U حق طبع یا چاپ محفوظ است
elate U بالا بردن محفوظ کردن
it is copyright U حق چاپ و تقلید محفوظ است
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
can you pronounce him safe U بگویید که اواز خطر محفوظ است
shellproof U محفوظ در برابر بمباران وگلوله باران
weathertight U محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
foolproof U ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
havelock U روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
all right reserved U هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
gobo U نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
immune U مصون کردن محفوظ کردن
verbatim <adv.> U کلمه به کلمه
to the letter <adv.> U کلمه به کلمه
word for word <adv.> U کلمه به کلمه
parol U کلمه
word U کلمه
road sense U کلمه
MOT U کلمه
word for word U کلمه به کلمه
MOTs U کلمه
verb U کلمه
verbs U کلمه
exactly <adv.> U کلمه به کلمه
letter for letter <adv.> U کلمه به کلمه
faithfully <adv.> U کلمه به کلمه
worded U کلمه
double word U کلمه مضاعف
falderol U کلمه بی معنی
etymon U ریشه کلمه
word processors U کلمه پرداز
control word U کلمه کنترل
ablaut U تصریف کلمه
doubleword U کلمه مضاعف
data word U کلمه داده
computer word U کلمه کامپیوتری
cliche U کلمه مبتذل
chains U از کلمه قبلی
verbatim U کلمه بکلمه
formative U کلمه مشتق
graphs U هجای کلمه
graph U هجای کلمه
parts of speech U اقسام کلمه
oath U کلمه قسم
word processing U پردازش کلمه
watchword U کلمه رمزی
code words U کلمه رمز
oaths U کلمه قسم
code word U کلمه رمز
chain U از کلمه قبلی
synonym U کلمه مترادف
password U کلمه رمز
catchword U کلمه راهنما
passwords U کلمه رمز
alphabetic word U کلمه الفبایی
adverbum U کلمه بکلمه
fixes U که اندازه کلمه
fix U که اندازه کلمه
watchwords U کلمه رمزی
pass U کلمه عبور
passed U کلمه عبور
passes U کلمه عبور
synonyms U کلمه مترادف
wordmonger U کلمه پرداز
word time U زمان کلمه
word mark U علامت کلمه
word mark U نشان کلمه
word length U درازای کلمه
word length U طول کلمه
vocable U کلمه صوتی
trisyllable U کلمه سه هجائی
triliteral U کلمه سه حرفی
toneme U کلمه متشابه
the root of a word U اصل کلمه
tessera U کلمه عبور
prickleback U کلمه ماهی
numeric word U کلمه عددی
choice of words U کلمه بندی
verbiage [American English] U کلمه بندی
diction U کلمه بندی
wording U کلمه بندی
word choice U کلمه بندی
mosul U نکته کلمه
ghost word U کلمه غیرمصطلح
qualifiers U کلمه توصیفی
full word U کلمه کامل
machine word U کلمه ماشین
literatim U کلمه بکلمه
letter perfect U کلمه بکلمه
word processor U کلمه پرداز
qualifier U کلمه توصیفی
half word U نیم کلمه
hyphenation U تقسیم کلمه
instruction word U کلمه دستورالعمل
function word U کلمه دستوری
fullword U تمام کلمه
keyword U کلمه کلیدی
fallal U کلمه بی معنی
memory word U کلمه حافظه
full word U تمام کلمه
phrased U کلمه بندی کردن
phrase U کلمه بندی کردن
in the p sense of the word U بمعنی واقعی کلمه
disyllable U کلمه یاقافیه دوهجایی
dedicated word processor U کلمه پرداز اختصاصی
data word size U اندازه کلمه داده
kwic U کلمه کلیدی در متن
polysyllable U کلمه چند هجایی
phrases U کلمه بندی کردن
initials U حرف اول کلمه
initialling U حرف اول کلمه
initialed U حرف اول کلمه
folk etymology U کلمه سازی توده
initialing U حرف اول کلمه
end spell U خاتمه هر کلمه رمز
initialled U حرف اول کلمه
fixed word length U کلمه با طول ثابت
initial U حرف اول کلمه
wps U انجمن پردازش کلمه
Recent search history Forum search
1frangible
1postside
1tink and grow rich
2مهرآسا
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1Evolution
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
1primatology
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com